زهرا شیری ۴۵ سال دارد و معلم کلاس چهارم دبستان است که ۷ سال پیش همسرش را در یک تصادف از دست داده است. زهرا دو فرزند پس دارد و سرپرست خانواده است.
گفت و گوی اصفهان بیدار را با این مادر، پدر و معلم تلاشگر بخوانید.
نگاه شما به زندگی به عنوان یک مادر، پدر و معلم چگونه است؟
زندگی با همه مشقت هایی که دارد، زیباست و من آن را دوست دارم. زیبا به دلیل اینکه هنگامی که می بینم فرزندم با بودن من احساس رضایت می کند و در نبود پدرش آزرده خاطر نیست. زیبا به دلیل اینکه از آموختن به شاگردانم لذت می برم. از هنگامی که آنها دروس را آموخته اند و حرفی برای گفتن دارند من نیز خوشحال می شوم.
چقدر سابقه تدریس دارید؟
من تدریس را از کلاس های نهضت سواد آموزی شروع کردم و الان ۱۶ سال سابقه تدریس دارم و همیشه در مقطع ابتدایی بودم.
با تمام مشکلاتی که برای زنان سرپرست خانواده وجود دارد هیچگاه نشد که تدریس را رها کنید یا اینکه خسته شوید؟
سرپرست بودن یک زن در خانواده مشکلات متعددی دارد اما هیچگاه شغل معلمی باعث نشد که از زندگی مایوس شوم چون واقعا عاشق این شغل هستم.
معلمان زن سرپرست خانواده چگونه می توانند نقش مادری، پدری و معلمی را به خوبی ایفا کنند؟
همه چیز در این موضوع به انگیزه و علاقه افراد برمی گردد. به عقیده من انگیزه و اشتیاق برای هر کاری به انسان لذت رسیدن به اهداف را می چشاند. فردی که بدون میل و رغبت به کاری گماشته شود نه تنها در آن کار پیشرفتی نخواهد کرد بلکه هر لحظه ممکن است کارش را رها کند.
به اعتقاد شما یک معلم نمونه چه ویژگی هایی دارد؟
نمونه بودن به امتیازاتی نیست که افراد به دست می آوردند. همین که فردی با همه سختی های زندگی بتواند بهترین باشد این یعنی نمونه. همین که معلمی بتواند بار یک زندگی را به دوش بکشد و برای فرزندانش مادر، پدر و معلم باشد این یعنی نمونه بودن.
پس خانم شیری شما نمونه اید؟
وقتی که بر مشکلات فائق آییم. وقتی که با تلاش و زحمت زندگی را سپری کنیم. وقتی به دیگران علم بیاموزیم. وقتی که سختی ها را پشت سر بگذاریم این یعنی نمونه بودن. اما اینکه من نمونه ام یا خیر باید از دیگران پرسید.
تا به حال شده است در مدرسه به موضوعی برخورد کنید که بخواهید دانش آموز را تنبیه بدنی کنید؟ اصلا عقیده شما در این موضوع چیست؟
برخورد بدنی با دانش آموزان یعنی توهین به شخصیت آنها. همه دانش آموزان شعور شخصیتی دارند و با نصیحت می توانند صحبت ها را درک کنند و اعمالی که شایسته است را انجام دهند. به عقیده من اگر معلمی با دانش آموزان برخورد فیزیکی کند به شخصیت خودش توهین کرده است زیرا با چنین برخوردی دانش آموزان علم آموز نمی شوند و حتی ممکن است که لجبازی کنند و درس نخوانند که در واقع دانش آموزان در این مورد هم با خود لجبازی کرده اند.
از خاطرات دوران تدریس تان بگویید؟
هنگامی که معلم نهضت سواد آموزی بودم در منطقه کوهپایه مشغول تدریس بودم. در روزهای زمستانی رفتن به آن منطقه برایم سخت بود البته سال ها از ان خاطرات می گذرد و این خاطرات مربوط به زمانی می شود که زمستان ها در اصفهان بارندگی های زیادی وجود داشت و برف می بارید. ما ساعت ۶ و نیم سوار اتوبویس می شدیم که بتوانیم به موقع به محل کارمان برسیم.
در یکی از همین روزهای زمستانی هنگامی که من از خانه بیرون آمدم چون از شب گذشته برف شدیدی باریده بود من مجبور بودم که با آژانس تا محل سوار شدن اتوبوس بروم. وقتی به آژانس زنگ زدم ماشینی برای رفتن نداشت یادم هست با دو آژانس دیگر هم تماس گرفتم اما متاسفانه ماشین نداشتند. فاصله منزل ما تا اتوبوس ها زیاد بود و در آن روز برف ماشین برای سوار کردن مسافران کمتر در خیابان وجود داشت. تصمیم گرفتم که نیمی از راه را پیاده بروم تا به خیابان اصلی بروم تا شاید ماشینی بیاید و من به موقع به مدرسه برسم. هنگامی که از منزل بیرون آمدم به سختی تا سر کوچه آمدم و پایم لیز خورد و نقش برزمین شدم چند نفری دور مرا گرفتند و مرا به بیمارستان رساندند بله پایم شکسته بود و مجبور شدم تا دو هفته آن را گچ بگیرم و در خانه بمانم. این یکی از خاطرات آن دوران بود. در واقع معلمان نهضت سواد آموزی سختی های بسیاری را متحمل شده اند و امیدوارم که مسئولان آموزش و پرورش قدر این معلمان را بدانند.
از درآمدتان راضی هستید؟
درآمد در تدریس نمی تواند راضی کننده باشد همین که فردی علم می آموزد برایم کافی است اما نباید از این نکته غافل بود که برکت درآمد این شغل ناگفتنی است. هیچگاه نشده است که در زندگی کم بیاورم و درمانده شوم. همیشه خداوند متعال مرا یاری کرده است تا بتوانم یک زندگی معمولی و سالم داشته باشم.
اگر روزی به شما بگویند باید شغل معلمی را رها کنید چه می کنید؟
در واقع آن روز، روز بازنشستگی من خواهد بود در حالی که پس از بازنشستگی هم از تدریس دست بر نمی دارم.
سخنی با مسئولان آموزش و پرورش؟
قدر معلمان را بیشتر بدانند و زحمات آنها را ارج نهند. معلمان دوست دارند که بیشتر از لحاظ معنوی حمایت شوند تا از لحاظ مادی. همین که نام معلم تنها لقلقه زبان ها نباشد و احترام و ارزش آنها فراموش نشود کافی است.
و صحبت پایانی شما؟
درس معلم ار بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
معلمی شغل انبیاست و باید برای آن ارزش ویژه ای قائل بود. از همه افرادی که برای قداست نام و یاد معلمان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، سپاسگزارم.