شاید کمتر کسی بداند اصفهان این شهر کویری گردان مهمی داشت که نقش مهمی را در طول جنگ تحمیلی ایفا کرده است گردانی به نام گردان یونس. نوجوانان و جوانان این روزها زاینده رود را خشک و کم آب میبینند؛ درحالیکه چند سال پیش پر از آبهای خروشان بود طوری که در اصفهان قایقرانی از ورزش های عادی محسوب میشد آن هم درزمانی نه چندان دور. اما شاید سخت تر این باشد که بگوییم اصفهان مشهورترین گردان غواصی دفاع مقدس را از آن خود داشت گردانی ازغواصهای زیردست و شجاعی که در فاو، شلمچه و حتی فتح غیرممکن و سختی چون اسکله الامیه عراق نقشهای تاریخی ماندگاری را بازی کردند. آن روزها زاینده رود آنقدر آب داشت که نه تنها رودخانه بلکه مادی های آن هم لبالب پراز آب بودند.
ما در دل کویر با آب بزرگ شدیم و بزرگتر از ما مردانی بودند با دلهای دریایی که با این آب جنگیدند را آموختند و حالا بعد از سی سال غواصها برگشتند جنگ تمام شده است آب چندانی در رودخانه در دل زنده رود نیست،ق ایق هایی برای قایقرانی در زاینده رود خورشان مان نیست اما غواصهای برگشتند حضور آنان برای برخی از جوانان و نوجوانان امروز شاید یک موضوع فانتزی باشد اما اگربه خانه بسیاری از شهدای سری زده باشید قاب عکسی که در آن مردی جوان یا نوجوانی با لباس غواصی لبخندی مسیح گونه بر لب دارد دیده میشود و این نشان از پیوند اصفهان و آب دارد.
و حالا شاید نکته جالب همین باشد که غواصان را به دل کویر و در شهرهای اصفهان، کاشان و… تشییع میکنند. اما این یک حقیقت است ما با واژه غواص نه تنها غریب نیستیم که مانوسیم این را نه من به عنوان یک نویسنده ساده بلکه بسیاری از خانوادههای شهید پرور اصفهانی باآن انس دارند و همچون روضه علی اکبر برایشان گریهآور و حزن انگیز است.
غواصها برگشتند آن هم بعد از سی سال که پدرها و مادرهایشان در فراغ، گرد پیری بر صورتشان نشسته است و کمرهایشان خم شده و در فراغشان غمباد گرفتهاند. سی سال که جای قبری هم نداشتند تا کنارش ماوا بگیرند و دل ناآرامشان را آرام کنند. آری غواصها برگشتند اما از واژه غواص، روضه غواص دردناکتر آن است که غواصها با دستهای بسته برگشتند . یونس این قوم به خانه آمده است اما دست هایش بسته و تابوتش سبک است.