دهاقان‌ بیدار

یلدای دیروز یلدای امروز

کدخبر: 2780
آذر ۳۰, ۱۳۹۲ در ساعت ۵:۵۰ ب٫ظ

images

یادش بخیر اون روزها یلدای ما یه یلدای دیگه ای بود یلدایی بدون اسراف و تبذیر، یلدایی بدون کینه و سردی، یلدایی گرم و سرشار از عشق و محبت، یلدایی مملو از مهر و امید، یلدایی آکنده از احساس و ادراک. یادش بخیر کرسی و سینی بزرگ روی کرسی، یادشون بخیر پدر بزرگها و مادر بزرگهای فامیل، بهتر بگم یادشون بخیر بزرگترهای فامیل، روحشان شاد و راه و روش و منششون پر رهرو، یادش بخیرآجیلهای بدون موادرنگی و افزودنی، یادش بخیر هسته های شور زردآلو که در زبان محلی تنده میگفتیم، چقدر از درد و دلهای همدیگه با خبر میشدیم و چقدر آرزو داشتیم شب چله برسه. اصلا روح معنوی داشت. نمیگم شب قدر بود اما اگر به سبک قدیم برگزارش کنیم میتونیم اون شب رو مثل شب قدر ارزش و بهای اون شب رو قدر بدونیم خیلی از اون زمونها دور شدیم اصلا ما از گذر زمان جلوتر رفتیم بجای صفا و صمیمیت افتادیم تو وادی تجملات و تصنعات. چشم و هم چشمی. خیلی وقتها اگر به تاریخ، سنتها، روشها، منشها، و در یک کلام به فرهنگ سنتی و قدیممون یک ذره نگاهی بیندازیم ضرر نمیکنیم. چی بودیم و چی داریم میشیم . یادش بخیر پرهای زردآلو و هلوی مادربزرگها در شب چله، چه آجیلهای سالمی بودند. یادش بخیر شبهای چله با چراغ فانوسی کوچه ها شلوغ بود از رفت و اومد و شب نشینی. اگه چه شب سردی بود اما همین که به مقصدشون که خونه بزرگتر فامیل بود میرسیدند تمام سردی به گرمی تبدیل میشد. یادش بخیر هر کسی که وارد میشد یه چیزی با خودش میاورد یکی نخودچی و کشمش سبز واقعی و زیبا نه کشمش زیبا و قشنگ و دلفریب تیزآبی و سرشار از مواد مضر شیمیایی امروزی، همدلی اونها اینجوری بود که بزرگترا همه هزینه اون شب رو پرداخت نکنند. همه و همه همدل و همراه و همگام بودند. اصلا تلویزیون دیگه جایی وجایگاهی نداشت. نه اینکه تلویزیون تو خونه ها نبود اما خاموش بود چون این جعبه جادو همه رو از همه دور کرده. اگه چه خوبیهایی هم داره اما تو شب چله دیروز، ضرر میکردی اگه روشنش میکردی. باور کنید همه اش شکر گذاری بود هر آجیلی که تو سینی گذاشته میشد همه شکر خدا میگفتند و هر کسی یه خاطره از تابستون و باغ و میوه ودشت و صحراش میگفت. شبهای چله دیروز ،شبهای آشتی کنان بود، شبهای حرف و حدیثهای جعلی امروزی نبود. بزرگترها همه اش کوچکترها رو به یکرنگی و بی ریایی دعوت میکردند و این وقتی زیباتر میشد که با قصه ای از قرآن و یا روایتی از امامان معصوم علیهم السلام و یا شعر و غزلی از شاعری و حکایتی مزین میگشت. یادش بخیر چه گوشهای شنوا و دلهای صافی داشتند کوچکترها. بدون حب و بغض گوش میکردند و پند میگرفتند. اصلا کسی نمیگفت منظور فلانی من بودم. اصلا اون شب منیت معنایی نداشت اون شب همه بودند نه من، یادش بخیر شبهای چله برف هم داشتیم و ما کوچکترها فقط حجم و مقدار برف برامون مهم بود بگیم فتیله فردا تعطیله خدایا کمک کن شبهای چله امسال رو بتونیم با صفا تر و با صداقت ترازحتی سالهای قبل برگزار کنیم.

نویسنده: محمد رضا شیروانی/کارشناس ارشد مدیریت دولتی – منابع انسانی


1 Comments (باز | بستن)

1 Comments به "یلدای دیروز یلدای امروز"

#1 کامنت توسط عبدالکریم ادیب به دی 3, 1392 در ساعت 6:38 ب.ظ

آقای شیروانی گرامی سلام:
راستی که چه خوب شبهای چله(یلدا) را باز گو کرده اید بدرستی که ما از آن سالها و صفا و صمیمیت و دور هم بودنها دور شده ایم،یاد آن روز ها بخیر، گر چه بخوبی ما را بآن روزها بردید.وقتی جائی نوشته یا کاری از جوانان دهاقان می بینم فوقالعاده خوشحال میشوم. باره ها گفته ام آنروزها فکر میکردم اگر روزی در دهاقان سی نفر جوان تحصیل کرده باشد میتوانند سطح فرهنگی – اجتماعی را همانند و حتی بیشتر از شهرهای مجاور بالا ببرند که خوشبختانه امروزه با وجود دانشگاهها و صدها جوانان تحصیل کرده انتظار بیشتری میطلبد. شاد و سلامت باشید.موفقیت شما را از ایزد متعال خواستارم.