به گزارش پایگاه تحلیلی خبری دهاقان بیدار،به نقل از بلاغ، از بچگی از اَبَرقدرتها خوشمان نمیآمد، اصلاً دوست نداشتیم با بچههای توی کوچه که ادعای اَبَرقدرتی دارند؛ گل کوچیک بازی کنیم، روحیات آزادیخواهانۀ ما در تضاد با این روحیات و افکار مستکبرانه بود، دوران زندگی ما به دو قسمت سُرخه و پس از سُرخه تقسیم میشود، در سُرخه همه ما را به اَبرقدرتستیزی میشناختند.
مثلاً خیلی بدمان میآید که تا این حد در کشور به دلار اهمیت میدهند، به نظر ما اینها همه نشانۀ ضعف در برابر اَبَرقدرتهاست.
در کنفرانس خبریمان هم متاسفانه چند خبرنگار که به نظر میآمد مثل رشیدپور اَبَرقدرتپرست هستند و از اَیادی استکبار جهانی باشند، آمدند و چند سوال کردند که ما امان ندادیم بهشان و درجا ضایعشان کردیم تا بروند و به اربابان اَبَرقدرتشان بگویند که حسن هنوز ضداَبَرقدرتی است.
مثلاً یکی از این خبرنگارها آمد و پرسید: میدانید که دلار شده 4 هزار و 800 تومان!!؟؟ به خیالش فکر کرد که چقدر توانسته روحیۀ اَبَرقدرتستیز ما را تضعیف کند، ما هم در جوابش خیلی قاطعانه گفتیم: نه اینطور نیست، این خبرنگار مزدور از این همه شجاعت و قاطعیت و اطلاعات ما یکّه خورد و حساب کار دستش آمد و دُمبش را روی کولش گذاشت و رفت.
اینقدر از آمریکا بدمان آمد که گفتیم ممدجواد ظریف بیاید دفترمان، ممدجواد آمد، گفتیم محمود واعظی چایی خوب دم کند و بیاورد، بعد به ممدجواد گفتیم: ممدجواد! هرچه منتظر بودیم ممدجواد بگوید بله نگفت، سرش توی گوشی بود، دوباره گفتیم: ممدجواد! دیدیم اصلاً به ما توجه نمیکند.
خیلی از این کار ممدجواد دلخور شدیم، حتی یک لحظه گفتیم محمود واعظی بیاید و نامه عزلش را بنویسد بدهد ما امضا کنیم، این برود به گوشیبازی خودش برسد.
محمود واعظی به ما گفت: ممدجواد دارد فشار میآورد به سامسونگ.
گفتیم خوب معلوم است که وقتی اینقدر سرش توی اون گوشی است به سامسونگ فشار میآید، آخر این سامسونگ هم شد گوشی!!؟؟ هزار بار به کابینۀمان گفتیم یک گوشی خوب بگیرید، مگر این آیفون چه ایرادی دارد که این ممدجواد بند کرده به سامسونگ، سامسونگی که دم به دقیقه هَنگ میکند.
ما خیلی جوش آوردیم اما محمود واعظی به ما گفت که ممدجواد استاد فشار است، دارد با ایمیل و توئیتر به سامسونگیها که به ورزشکاران ما هدیه ندادند فشار میآورد، دارد تحرکات دیپلماتیکی انجام میدهد و نباید حواسش پرت شود، یک دفعه دوباره خرابکاری میکند یک برجام با سامسونگیها امضا میکند.
ممدجواد یک چند ساعت سرش توی گوشی بود که یکهو فریاد زد: بالاخره فشارمان نتیجه داد، سامسونگ عقبنشینی کرد.
ما همینطور بیاختیار اشک شوق میریختیم، خدا را شکر کردیم و گفتیم: یک گشایش دیگر بعد از برجام! بعد به ممدجواد گفتیم: ممدجواد، ممدجواد گفت: بله!، گفتیم: یک کمی از این فشارهایت را به آمریکا بیاور که نرود به شورای امنیتیها چلوکباب ندهد، ما که راضی نیستیم، کوفتشان بشود.
ممدجواد به ما گفت: قبلاً فکرش را کردهام، فشار آوردم به آن آشپزخانهها و رستورانهای ایرانی پَزِ آمریکا که به آنها سُماق ندهند، آخر چلوکباب بدون سماق بیمزه است.
پیروزی پشت پیروزی، از این تدبیر و ترفند بخردانه ممدجواد خوشمان آمد، کاش توی دم و دستگاه ما مثل ممدجواد ده پونزده تای دیگر بود، آنوقت خودمان اَبَرقدرتی بودیم.
حسن روحانی/ 21 بهمن 96/ کاخ ریاست جمهوری