به گزارش پایگاه تحلیلی خبری دهاقان بیدار،به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا هوشنگ نادری در گفتوگو با خبرنگار آوای سیدجمال؛ در خصوص اینکه چرا بحث عبور از روحانی مطرح میشود و آیا این مسئله واقعیت دارد؟، اظهار کرد: بحث عبور از سران در اردوگاه اصلاحطلبان امر تازهای نیست و در گذشته هم به شکل عملی و هم شعاری عبور از هاشمی و خاتمی تجربه شده است.
وی گفت: بعداز دوم خرداد چون بخش قابل توجهی از افکار عمومی با نه گفتن به عملکرد هاشمی رفسنجانی به خاتمی رأی داده بودند، تعدادی از افراد منتسب به اصلاحطلبان پروژه تخریب هاشمی را به اجرا درآوردند و به شکلی کمنظیر هاشمی تخریب شد ولیکن به مرور این اقدمات افراطی با شیبی نسبتا” ملایم به طرف تأیید هاشمی سوق پیدا کرد تا جائیکه کار به تکریم و تعظیم هاشمی نیز کشیده شد و در نهایت سال 84 هاشمی سمبل اردوگاه اصلاحطلبان معرفی میشد و بدنه اجتماعی این جریان با سرانگشت هاشمی سال 92 به روحانی رأی داد.
این کارشناس مسائل سیاسی روز با بیان اینکه مبحث عبور از سران را در زمان خاتمی هم با شنیده شدن صداهای مخالفی که عنوان میکردند، “خاتمی را هر کجا صلاح بدانیم از قطار اصلاحات پیاده خواهیم کرد”، شاهد بودهایم، افزود: ولیکن نه تنها عملا” عبوری صورت نگرفت بلکه امروز با فقدان هاشمی رفسنجانی، خاتمی خود را نماد جریان اصلاحات تصور میکند.
وی گفت: بادقت در دو نمونه یاد شده میتوان ادعا کرد عوامل و دلایلی مانند ضعف گفتمانی، ضعف عملکردی و قبیلهگرایی و رانتخواری باعث میشود دستان نخبگان اصلاحات برای افکار عمومی جریان خود و اقناع بدنه اجتماعی منتسب، خالی بوده و سعی میکند از طریق سناریوهای عملیات روانی تا آنجائیکه ممکن است ضعف و بدعملکردیها را پوشش دهد.
نادری با بیان اینکه عرف غالب جامعه جهانی بدین شکل است که وقتی یک حزب از یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری و یا تعدادی نامزد در انتخابات مجلس نمایندگان حمایت میکند و سرمایه اجتماعی خود را به پای این افراد می آورد، همانگونه که نقاط قوت و مثبت را به عنوان کارنامه موفق خود معرفی میکند، ضعفهای سیاستگذاری و عملکردی و حتی اشتباهات شخصی مانند خطاهای اخلاقی کاندیداهای خود را به گردن گرفته و به عنوان کارنامه و تاریخچه سازمانی خود منظور کرده و از مسئولیتهایی که متوجه حزب خواهد شد، شانه خالی نکرده و فرار نمیکند.
وی ادامه داد: ولیکن متأسفانه رویهی ساری و جاری جریانهای سیاسی ما بگونهای است که کمترین مسئولیتپذیری را شاهد هستیم، به خصوص اینکه جریان اصلاحات طی دو دهه گذشته به روشهای گوناگون از زیر بار مسئولیت خود در عدم موفقیت شانه خالی کرده است و در این مقطع زمانی خاص که مانند انتخابات مجلس یازدهم را پیش رو داریم، و اردوگاهها به مرور شکل میگیرند و صف بندها برای کسب اکثریت در مجلس تولید خواهد شد، لایهی نخبگی اصلاحات که طی پنج سال گذشته داشتههای خود را به پای دولت یازدهم و دوازدهم آورده و از توفقیات 92 و 96 و مجلس نهم به شدت ذوق زده شده بود، قصد دارد با تکنیکهایی ، نسبت به ضعفها، نواقص، بیعملی و سیاستگذاریهای اشتباه که در حوزههای مختلف دیپلماسی، فرهنگی، اقتصادی و … کشور نظام و انقلاب را دچار رکود، سکون و حتی پس رفت کرده است، نه تنها مسئولیت پذیری نداشته باشد بلکه تبعات آنرا متوجه بخشهای دیگری نماید و در نهایت موفق شود که همچنان سرمایه اجتماعی خود را بازآفرینی و “تکرار”! دیگری را رقم بزند.
وی خاطرنشان کرد: البته باید گفت متأسفانه ضعف در حافظه تاریخی کوتاه مدت تودهی جامعه نیز به نخبگان اصلاحات فرصت لازم را داده است تا به خوبی سناریوی خود را به اجرا درآورده و نه تنها مسئولیتپذیر نباشند بلکه مطالبهگری هم کنند.
نادری با بیان اینکه در شرایط فعلی بحث عبور از روحانی نیز یک تاکتیک است برای فرار از پاسخگویی به افکار عمومی است وگرنه بایستی معلوم کنند عبور از روحانی چه تعریف و چه مختصاتی دارد؟، افزود: شخص آقای روحانی قبل از اینکه ریاست جمهوری را بر عهده بگیرد، به عنوان یک تئورسین و نظریهپرداز معروف نبوده که تا با سرکار آمدنش تئوریهایش محک خورده و حال که جوابگوی مشکلات نیست، عبور از روحانی به معنای کنار گذاشتن سیاستهای دولت او در زمینهها و حوزههای مختلف تلقی شود.
وی گفت: روحانی صرفا” مبحث اعتدال را در هنگامه انتخابات 92 مطرح کرد که آن هم بارها از طریق تئوریسین های اصلاحان اذعان کرده اند که به هیچ وجه مختصات گفتمان را ندارد و تاکنون هم نتوانسته که اعتدال را زیر سایه سنگین اصلاحات خارج سازد.
این کارشناس افزود: از سوی دیگر شخص آقای روحانی یک شخصیت کاریزماتیک هم نیست تا مؤلفههای کاریزمای وی توانسته باشد تولید سرمایه اجتماعی مستتقل کند و بحث عبور از روحانی به معنای کنار گذاشتن مدل کاریزمای معرفی شده از جانب وی تلقی گردد.
وی تصریح کرد: در نتیجه به لحاظ گفتمانی، این گفتمان اصلاحات بوده که به پای دولتهای یازدهم و دوازدهم آمده است و به لحاظ کاریزمایی نیز شخصیت هایی که در رأس هرم اصلاحات بودهاند تمام همت خود را مصروف پیروزی روحانی نمودهاند، پس اگر عبور از روحانی در سپهر سیاسی حال حاضر جامعه، معنای عبور از سیاستهای ناکارآمد حاصل از گفتمان اصلاحات باشد و همچنین اگر معنای خطای راهبردی سران اصلاحات در حمایت از دولتهای یازدهم و دوازدهم به جامعه معرفی شود، امری پذیرفته است و در غیر این صورت فرار روبه جلو و عدم مسئولیتپذیری تلقی میشود و منطقی نیست.
انتهای پیام/