دهاقان‌ بیدار
۱۹:۱۹ - چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳

یادداشتی زیبا در فراق آیه ا… مهدوی کنی

یادداشتی زیبا در فراق آیه ا.. مهدوی کنی مردی که برای خدا زندگی کرد و زیست و همواره یادش در دلهاست توسط حسین قدیانی نوشته شده که توسط خبرنگار دهاقان نا در ذیل آمده است« غم پاییز کامل شد » باید هم «باران رحمت»، «آیت‌الله وحدت» را غسل می‌داد. غم پاییز کامل شد با این […]

یادداشتی زیبا در فراق آیه ا.. مهدوی کنی مردی که برای خدا زندگی کرد و زیست و همواره یادش در دلهاست توسط حسین قدیانی نوشته شده که توسط خبرنگار دهاقان نا در ذیل آمده است« غم پاییز کامل شد »
باید هم «باران رحمت»، «آیت‌الله وحدت» را غسل می‌داد. غم پاییز کامل شد با این برگ زرین که از درخت انقلاب افتاد. کوچه باغ‌های کن، دانشگاه امام صادق(ع)، درس اخلاق سحرهای ماه مبارک، زندان زمان شاه، روحانی تراز اول تهران، مساجد متعددی که بنا گذاشت … و همه آن روزهایی که «سنگ صبور انقلاب» بود، بویژه آن روز مهم که در اوج کهولت، سیاست یاد من و ما داد و با زیرکی، اجازه نداد آن عنصر خسته، در صندلی ریاست بر خبرگان رهبری، نااهلی کند، جملگی شهادت می‌دهند که اتفاقا دارم درباره یک «انا رجل» حرف می‌زنم. آری! صریح باید بود چون باران پاییزی. گاه به طعنه می‌گفتند «آیت‌الله مهدوی انا رجل است»! این دیگر طعنه نمی‌خواست! حقا که ایشان «انا رجل» بود حتی زمان امام، منتهی یک «انا رجل سرباز» بی‌منم منم. هم با خمینی، بی‌منم منم بود، هم با خامنه‌ای. آنجا که می‌دید «آقا» دارند سخن بر مدار وحدت می‌رانند، «تکلیف» را در همین «وحدت» جست‌وجو می‌کرد که مگر می‌توان سیاستمدار بود و «نتیجه» را کار نداشت؟! راستی! که بد تا کردیم با آیت‌الله. بی‌تعارف، دلش گرفته بود از ما، از بچه‌های انقلاب، از شاگردانش. پیرمرد باید هم در پاییز می‌رفت. در برگ‌ریزان خیس. شگفتا! او همانگونه که زیسته بود، و به همان سیاق سیاست‌ورزی‌اش، چه آرام و با طمأنینه از میان ما رفت! گویی نمی‌خواست به ما شوک وارد کند! همیشه همین‌گونه بود! انقلابی‌ترین و بزرگ‌ترین عمل‌ها را با آرام‌ترین و وزین‌ترین روش‌ها انجام می‌داد، بی‌جار و جنجال، بی‌تنش، بی‌ادعا. ملاک، حال هر روز آیت‌الله که باشد، وضع ایشان خوب است! کلیدی‌ترین سخن «شیخ انقلاب» این بود؛ «اجازه نمی‌دهیم حوادث مشروطه تکرار شود». من اما اعتراف می‌کنم که از آیت‌الله مهدوی جملات زیادی به یاد ندارم، چرا که او اساسا با عمل سخن می‌گفت! اینک در فراق رئیس مجلس خبرگان، یک عمر سیاست‌ورزی خردمندانه پیش روی ماست، بلکه الگو بگیریم. بگذار اصل حرف را بزنم! در فتنه 88 آیت‌الله مهدوی هم اتفاقاً با رئیس‌جمهور وقت صنمی نداشت اما نسبت سیاستمدار انقلابی با انقلاب مگر تابعی از روابط شخصی است؟ مع‌الاسف بعضی‌ها شرط می‌گذارند برای انقلاب، مگر 2 کلمه از خون 300هزار شهید دفاع کنند! آن هم شرط‌های شخصی و نفسانی! به دشمن که می‌رسد، مخلصانه(!) و بی‌هیچ چشمداشتی در صحنه زدن انقلاب حاضرند اما به انقلاب که می‌رسد، «سرگشاده» سیاست‌ورزی می‌کنند، «سلام» یادشان می‌رود، «امام» یادشان می‌رود، خون شهدا یادشان می‌رود! این همه تعارض دارد با راه مهدوی. چیست آنچه آیت‌الله برای ما به ارمغان گذاشت؟ هیچ الا آنکه رجل و انارجل هم که باشی، باید سربازی کنی برای انقلاب، نه اینکه بار فتنه روی دوش انقلاب بگذاری! راه مهدوی یعنی جمع سیاست و صداقت. سیاستمدار صادق، دروغ نمی‌گوید، آن هم دروغ تقلب! سیاست‌ورزی بر مدار صداقت، به عکس‌های سیاه و سفید با امام یا عکس‌های رنگی با آیت‌الله مهدوی نیست! تصاویر پاییزی را بنگرید! برگ پای همان درختی می‌افتد که از او بالیده! جای دوری نرفته آیت‌الله! او جایی همین حوالی باز هم دارد ما را به وحدت دعوت می‌کند. «اجتماع وحدت»؛ اصل کاری اینجاست و برای هر آنکه تعلقی به انقلاب داشته باشد، زیر تابوت آیت‌الله جا هست. به این معنا، آیت‌الله مهدوی مال همه انقلاب است. نگاه این مرد به افق بود، به دوردست‌ها، به جاهایی که فقط با چشم بصیرت مشاهده می‌شود. پاییز، برگ‌هایی که از بلندترین شاخه‌های درخت می‌افتند، حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند. «یاران» همراهی نکردند، «باران» به داد آیت‌الله رسید. بشنوید! این دعوت آیت‌الله است به وحدت. پنجشنبه باید به دست بیاوریم دل پیرمرد را… که در رفتن هم، هوای ما را داشت. در پاییز بی‌قرار، کوچ موقرانه آیت‌الله را عشق است. گویی این برگ، دل افتادن از درخت نداشت…

حقیقت این است که ما به خرداد پر حادثه عادت داشتیم اما … ما زمان پیر خمین را درک نکردیم اما قطعا پدران ما هم به چنین حوادثی عادت نداشتند ، آری به خرداد پر حادثه عادت داشتیم اما فکرش را نمی کردیم که اخرین لبخند حبیب رهبرمان را در خرداد ماهی ببینیم. آری فکر نمی کردیم .
هیچ وقت فکر نمی کردیم ندای برگرد ای حبیب زمانه مان تبدیل شود به خداحافظ ای حبیب زمانه… آری ، جوهر قلم یاریم نمی کند این حال و روز تمام فرزندان آیت الله است ،بگذریم…چقدر سخت است وقتی که دنیایی حرف داری ولی بغض یاریت نمی دهد…
نمی شود نوشت….
ولی خداحافظ ای حبیب زمانه
خداحافظ ای سیاستمدار صادق
خداحافظ ای رهرو امام صادق…
راستی پیش ارباب ، فرزندانت را دعا کن…

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.

آخرین اخبار