به گزارش پایگاه تحلیلی خبری دهاقان بیدار، به نقل از شبکه خبری تهران نیوز ، در سال تحصیلی ۲۰۱۵ _ ۲۰۱۶ (۹۴ _ ۹۵ شمسی) بالغ بر ۴.۳ میلیون دانشجو در دانشگاههای ایران مشغول به تحصیل بودهاند که این رقم معادل بیش از ۵ درصد جمعیت کل و یا ۷.۴ درصد جمعیت افراد بالاتر از ۱۹سال این کشور در سال اشاره شده بوده است.
برای اینکه درک بهتری از بزرگی این رقم داشته باشیم، میتوانیم به آمار دانشجویان در آمریکا نگاه کنیم، در سال تحصیلی گذشته ۲۰.۴ میلیون نفر معادل بیش از ۶ درصد جمعیت کل و ۸.۳ درصد از جمعیت بالای ۱۹ سال در آمریکا به تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مشغول بودهاند.
البته قبل از مقایسه آماری بین دو کشور باید توجه داشت که حجم اقتصاد آمریکا ۴۷ برابر اقتصاد ایران است و از طرفی بخشی از فارغالتحصیلان نظام آموزش عالی آمریکا را خارجیها تشکیل میدهند که میتوانند در نهایت جذب بازار کار کشورهای خودشان شوند.
دکتر امین محسنی ، کارشناس و محقق استراتژیک در مقالهای در این خصوص مینویسد: این میزان دانشجو در ایران بسیار فراتر از ظرفیت اشتغال و فضای کسب و کار است، بنابراین فارغالتحصیلان بهعنوان یک متخصص در تئوری با بالا رفتن ایدهآلهای نگرشی خود نسبت به زندگی و کار، مطالبات بالاتری را نیز در نظر میگیرند و این عدم تناسب مطالبات و ظرفیتهای موجود نتیجهای جز سرخوردگی، افسردگی و تعمیق بحرانهای اقتصادی _ اجتماعی نخواهد داشت.
در این مقاله آمده است: «برخی از دانشجویان نخبه که برای خود آیندهای در ایران متصور نیستند، برای ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی به آمریکا و کشورهای اروپایی روی میآورند؛ معضلی که اصطلاحاً از آن به نام فرار مغزها یاد میشود.» به عبارت دیگر سرمایهگذاریهای ما نه تنها در راستای اشتغال و افزایش رضایتمندی جوانان و بهبود کیفیت زندگی ایشان صورت نمیپذیرد، بلکه عملاً خواسته یا ناخواسته با در اختیار قرار دادن رایگان نیروهای دانش آموخته و کارآمدمان در جهت کاهش میزان بیکاری جوامع غربی و افزایش شاخصهای توسعه یافتگی همان جوامع در تلاشیم!
طبق آمارهای بانک جهانی در سال ۲۰۱۶ نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله در ایران حدود ۲۶ درصد بوده است که البته به نظر میرسد این نرخ بهصورت محافظهکارانه برآورد شده و نرخ بیکاری واقعی در این گروه سنی احتمالاً بالاتر از این رقم باشد، حال در نظر بگیرید با افزایش سهم بیکاران فارغ التحصیل که عملاً مهارت کار را نیز در دانشگاه ها نیاموخته اند و حتی با وجود ظرفیتهای شغلی توان مهارتی در اجرا ندارند، ما با چه بحرانهایی روبرو خواهیم بود؟
بنا بر آمارهای صندوق بینالمللی پول، در سال ۱۹۹۹ بیش از ۲۵ درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهی ایران، در کشورهای عضو OECD (شامل ۳۵ کشور عموماً پیشرفته) مشغول کار بودهاند. همچنین برآورد شده است که معضل فرار مغزها سالانه ۵۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران زیان وارد میکند که این رقم قابلتوجه نشان از اهمیت موضوع دارد.
بحران باور نکردنی
دکتر سید حسینعلی مومنی ، دانش آموخته مدیریت استراتژیک در این خصوص به خبرنگار سرویس فرهنگی شبکه خبری تهران نیوز گفت: با توجه به آمارهای ارائه شده حجم قابل توجه نخبگان حقیقی از میان همان بخش عظیم از دانشجویان خارج از کشور که قادر به ایجاد جریانات رشد و توسعه یافتگی در کشور هستند به قطع توسط کشورهای توسعه یافته حفظ و جذب خواهند شد و کشور از وجودشان محروم میماند.
وی اظهار داشت: بخشی هم اگر به کشور بازگردند از آنجا که بعضاً عمل خود را فداکاری و ایثار قلمداد مینمایند با عدم تناسب مطالباتشان و ظرفیتهای موجود، جریانساز و منشا اثر نخواهند بود و پس از چند صباح دیگر دست از پا درازتر عطای وطن را به لقایش بخشیده و غربت را ترجیح میدهند.
دانش آموخته مدیریت استراتژیک خاطرنشان کرد: بنابراین میبینیم که این سیکل معیوب جز سرخوردگی برای جوانان و بحران آفرینی برای جامعه ثمری نخواهد داشت.
این کارشناس استراتژیک تصریح کرد: به نظر میرسد در قدم اول باید با کاهش و تعدیل منطقی ظرفیت دانشگاه و کمیت دانشجویان، اعتبار به جای مانده را در امر بهبود کیفیت و ثمر بخشی مراکز آموزش عالی هزینه کرد، تا با افزایش جذابیتها و امکانات سخت افزاری و رفاهی دانشگاههای وطنی، نخبگانمان را به میهن جذب میکند.
۴۵۰ هزار میلیارد دلار هر ساله از کشور خارج میشود
باید گفت که سیستم آموزشی فلج کشور نه تنها باعث بهبود کفیت آموزش نمیشود بلکه با هدر دادن بودجه و اضافه کردن سیل عظیمی از جوانان بیکار باعث هدر رفت استعدادهای این کشور میشود. با توجه با تاکید مقام معظم رهبری و همچنین انتقادات شدید هنوز این مسئله به روال خود ادامه دارد.
هزینه یک ایران برای آموزش یک فرد از ابتدایی تا اینکه از مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شود، بیش از ۳ میلیون دلار است که این تنها هزینه تحصیل میباشد، حال این دانشجو به خاطر عدم توجه مسئولان وزرات علوم برای ادامه تحصیل به خارج میرود و سپس تخصص خود را در آنجا میگذارد.
صندوق بینالمللی پول، بیکاری، سطح پائین درآمد اساتید و نخبگان، نارساییهای مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی-علمی و بیثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کردهاست.
این موسسه اعلام کرد: در ایران زمینه فرار مغزها با خروج سالانه بین ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار متخصص تحصیل کرده، پیشتاز جهان است و رتبه اول را در سطح جهانی دارد.
با یک حساب سر انگشتی اگر ۱۵۰ هزار نفر را در ۳میلیون دلار ضرب کنیم سرمایههای که سالانه از ایران خارج میشود را میتوان بهدست آورد که هزینهای بالغ بر ۴۵۰ هزار میلیارد دلار معادل ۱۸۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان میشود که این پایینترین رقم احتمالی است.
این تنها سرمایهها مادی هستند که از کشور خارج میشوند و مهمتر سرمایه انسانی و استعدادهای درخشانی است که میتواننتد در این کشور تاثیرگذار باشند.